این نوع معنی شناسی را در واقع معنی شناسی زبان شناختی می گویند. برای این که رویکرد و نگرش حاکم بر معنی شناسی یک رویکرد زبان شناختی است. اما انچه که ما مد نظر داریم و مطالعات بنده را در بر می گیرد، معنا شناسی است. معنا از حالت وازه ای، محدود، منقطع  و بریده شده خارج می شود. دیگر نه کلمه واژه به عنوان یک معنا آفرین مطرح است و نه روابط بین واژه ای خیلی کارساز است، اما مد نظر قرار می گیرد. در مرحله پیشرفته تر مطالعه، ما به معنا می پردازیم نه به معنی، یعنی از کلمه، واژه و روابط واژه ای می گذریم و به فراتر از آن می رویم و معنا را در مجمووعه های گسترده معنایی که ما به آن گفتمان می گوییم در آنجا به دنبال آن هستیم. بنابراین ما در جایی به دنبال مطالعات معنا می رویم که گفتمان شکل گرفته باشد. فرقی نمی کند که گفتمان کلامی باشد یعنی از کلمه استفاده شده باشد. برای ساخته شدنش و یا این که گفتمان کلامی نباشد بلکه از مصالح و شرایط دیگری برای خلقش استفاده شده باشد مثل گفتمان های تصویری، عکس، نقاشی و سینما که در اینجا خطوط جای کلمه می نشینند و آن کاری را می کنند که کلمه در گفتمان های کلامی می کنند. بنابراین ما در معنا شناسی تفاوت رویکردی مان نسبت به معنی شناسی این است که دنبال مجموعه های بزرگتر و وسیعتری تحت عنوان گفتمان می رویم و آن جمله های بزرگتر و وسیعتری تحت عنوان گفتمان می رویم و آن جمله های بریده و منقطع و معنی شناسی واژه ای و روابط واژه ای را رها می کنیم چرا که کاری است که زبان شناسها هم انجام می دهند و بعد این که مجموعه را تحت نظر قرار می دهیم و به چیزی تحت عنوان گفتمان، نگاه و بررسی می کنیم تا معنا را در این مجموعه به دست بیاوریم. دیگر این که معنا برای ما یک جریان و فرایند است. معنا چیزی نیست که در یک کلمه به دست بیاید. معنا برای ما فرایندی است که این فرایند یک سیر و جریان شکل گیری دارد که ما این جریان شکل گیری را از ابتدا دنبال می کنیم و طی این فرایند است که ما در نهایت می توانیم به چیزی تحت عنوان معنا برسیم که این معنا آن محدودیت های معنی را ندارد چرا که در یک کلیت گفتمانی مورد مطالعه قرار می گیرد.

منبع:blogfa



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 256
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1398 | 20:11 | نویسنده : admin |
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.